معنی فارسی preaccustomed
B1پیشعادت شده، به معنای عادت کردن به شرایط یا روالهایی که قبلاً تجربه شدهاند.
Having been accustomed to something beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به روالهای شغف جدیدش پیشعادت شده بود.
مثال:
She was preaccustomed to the routines at her new job.
معنی(example):
پیشعادت شدن میتواند انتقالها را نرمتر کند.
مثال:
Being preaccustomed can make transitions smoother.
معنی فارسی کلمه preaccustomed
:
پیشعادت شده، به معنای عادت کردن به شرایط یا روالهایی که قبلاً تجربه شدهاند.