معنی فارسی preaccustoms
B1به معنی عادت دادن یا آشنا کردن کسی به چیزی قبل از وقوع آن.
To make someone accustomed to something beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
این برنامه کارمندان جدید را با سیاستهای شرکت آشنا میکند.
مثال:
The program preaccustoms new employees to company policies.
معنی(example):
او حیوانات خانگیاش را قبل از سفرهای طولانی به ماشین عادت میدهد.
مثال:
She preaccustoms her pets to car rides before longer trips.
معنی فارسی کلمه preaccustoms
:
به معنی عادت دادن یا آشنا کردن کسی به چیزی قبل از وقوع آن.