معنی فارسی preacute
B2پیشحاد، حالتی که در حال حاضر در حال به وجود آمدن است، اما هنوز به اوج خود نرسیده.
Relating to symptoms or conditions that are in an early stage of development.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک علائم پیشحاد را در بیمار مشاهده کرد.
مثال:
The doctor noted the preacute symptoms in the patient.
معنی(example):
شرایط پیشحاد نیاز به نظارت دقیق دارند.
مثال:
Preacute conditions require careful monitoring.
معنی فارسی کلمه preacute
:
پیشحاد، حالتی که در حال حاضر در حال به وجود آمدن است، اما هنوز به اوج خود نرسیده.