معنی فارسی preacuteness
C1پیشحاد بودن، وضعیت یا احساسی که به حدی نزدیک به آستانه بحرانی است.
The state of being in an early, critical, or urgent phase.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشحاد بودن نگرانی او مشهود بود.
مثال:
The preacuteness of her concern was evident.
معنی(example):
او پیشحاد بودن وضعیت را با کمال احتیاط بیان کرد.
مثال:
He expressed the preacuteness of the situation delicately.
معنی فارسی کلمه preacuteness
:
پیشحاد بودن، وضعیت یا احساسی که به حدی نزدیک به آستانه بحرانی است.