معنی فارسی preacutely
B1بهطور پیشحاد، به روشی که نشاندهنده آگاهی یا حساسیت پیش از وقوع یک اتفاق باشد.
In a manner that indicates awareness or sensitivity before an event occurs.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور پیشحاد از خطرات پیشرو آگاه بود.
مثال:
She was preacutely aware of the dangers ahead.
معنی(example):
او بهطور پیشحاد استراتژی خود را برای غلبه بر چالشها تنظیم کرد.
مثال:
He preacutely adjusted his strategy to overcome challenges.
معنی فارسی کلمه preacutely
:
بهطور پیشحاد، به روشی که نشاندهنده آگاهی یا حساسیت پیش از وقوع یک اتفاق باشد.