معنی فارسی preanticipate
B1پیشبینی، برای پیشبینی یک رویداد یا وضعیت قبل از وقوع آن.
To anticipate or predict an event before it occurs.
- VERB
example
معنی(example):
تیم تصمیم گرفت تا چالشهای احتمالی را پیشبینی کند.
مثال:
The team decided to preanticipate potential challenges.
معنی(example):
پیشبینی مشکلات میتواند از بروز مسائل در آینده جلوگیری کند.
مثال:
To preanticipate problems can prevent future issues.
معنی فارسی کلمه preanticipate
:
پیشبینی، برای پیشبینی یک رویداد یا وضعیت قبل از وقوع آن.