معنی فارسی prebacillary
B1مرحلهای که پیش از تشکیل باکتریهای فعال در بیماری سل قرار دارد.
The stage before the emergence of active bacilli in tuberculosis.
- OTHER
example
معنی(example):
مرحله پیشباكِری سل به تشخیص کمک میکند.
مثال:
The prebacillary stage of TB is important for diagnosis.
معنی(example):
تحقیقات بر روی مرحله پیشباكِری برای گزینههای درمان بهتر متمرکز است.
مثال:
Research focuses on the prebacillary phase for better treatment options.
معنی فارسی کلمه prebacillary
:
مرحلهای که پیش از تشکیل باکتریهای فعال در بیماری سل قرار دارد.