معنی فارسی prebelieved

B1

پیش‌باور، اعتقاد به چیزی قبل از کسب شواهد یا حقایق.

Believed in advance without evidence or prior knowledge.

example
معنی(example):

او قبل از شروع پروژه به موفقیت آن پیش‌باور داشت.

مثال:

He prebelieved in the project's success before it even started.

معنی(example):

به نظر می‌رسید که استراتژی‌های تیم قبل از تایید، پیش‌باور شده بود.

مثال:

The team's strategies seemed prebelieved by many.

معنی فارسی کلمه prebelieved

: معنی prebelieved به فارسی

پیش‌باور، اعتقاد به چیزی قبل از کسب شواهد یا حقایق.