معنی فارسی preboiled

B1

پیش جوشانده به چیزی اشاره دارد که قبلاً به حالت جوش در آمده است.

Something that has been boiled beforehand.

example
معنی(example):

تخم‌مرغ‌های پیش جوشانده کار را در تهیه دستور غذا آسان‌تر کرد.

مثال:

The preboiled eggs made the recipe easier.

معنی(example):

او در سالادش از سیب‌زمینی‌های پیش جوشانده استفاده کرد.

مثال:

She used preboiled potatoes in her salad.

معنی فارسی کلمه preboiled

: معنی preboiled به فارسی

پیش جوشانده به چیزی اشاره دارد که قبلاً به حالت جوش در آمده است.