معنی فارسی precedences
B1ترتیب، به ترتیب اهمیت یا اولویت بین اشیاء یا قوانین اطلاق میشود.
The order of importance or priority of items.
- NOUN
example
معنی(example):
ترتیبهای قوانین باید به شدت رعایت شوند.
مثال:
The precedences of the rules must be followed strictly.
معنی(example):
در برنامهنویسی، اولویتهای توابع میتوانند بر خروجی تأثیر بگذارند.
مثال:
In programming, function precedences can affect the output.
معنی فارسی کلمه precedences
:
ترتیب، به ترتیب اهمیت یا اولویت بین اشیاء یا قوانین اطلاق میشود.