معنی فارسی precedencies
B1افزایی، به مفهوم ترتیب و اولویتهای مرتبط با یک سری از فعالیتها یا کارها اشاره دارد.
The system or order of actions or tasks based on importance.
- NOUN
example
معنی(example):
اولویتهای وظایف مختلف میتوانند روزانه تغییر کنند.
مثال:
The precedencies of various tasks can change daily.
معنی(example):
درک این اولویتها برای مدیریت مؤثر ضروری است.
مثال:
Understanding these precedencies is vital for effective management.
معنی فارسی کلمه precedencies
:
افزایی، به مفهوم ترتیب و اولویتهای مرتبط با یک سری از فعالیتها یا کارها اشاره دارد.