معنی فارسی precedentary
B2مرتبط با یا مبتنی بر پیشینه یا مثالهای قبلی.
Relating to or based on previous examples or cases.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وکیل یک مورد پیشینی برای حمایت از استدلالش ارائه داد.
مثال:
The lawyer provided a precedentary case to support his argument.
معنی(example):
طبیعت پیشینی حکم بر موارد آینده تأثیر گذاشت.
مثال:
The precedentary nature of the ruling influenced future cases.
معنی فارسی کلمه precedentary
:
مرتبط با یا مبتنی بر پیشینه یا مثالهای قبلی.