معنی فارسی precedented

B2

پیشینی، ماجراهایی که قبلاً اتفاق افتاده‌اند و برای مثال به کار می‌روند.

Having occurred or existed before; established by prior examples.

example
معنی(example):

این وضعیت بی‌سابقه نیست؛ حوادث مشابهی قبلاً رخ داده‌اند.

مثال:

This situation is not unprecedented; similar events have occurred before.

معنی(example):

این داستان پایانی با سابقه دارد که بسیاری از خوانندگان از آن قدردانی می‌کنند.

مثال:

The story has a precedented conclusion that many readers appreciate.

معنی فارسی کلمه precedented

: معنی precedented به فارسی

پیشینی، ماجراهایی که قبلاً اتفاق افتاده‌اند و برای مثال به کار می‌روند.