معنی فارسی precedently

B2

به صورت پیشینی، به طور اشاره به زمان قبل.

In a manner that refers to previous instances or cases.

example
معنی(example):

این تصمیم به صورت پیشینی اتخاذ شده است که احکام قبلی را منعکس می‌کند.

مثال:

The decision was made precedently, reflecting previous rulings.

معنی(example):

این ایده به طور پیشینی در جلسه هفته گذشته مورد بحث قرار گرفته بود.

مثال:

The idea was discussed precedently in last week's meeting.

معنی فارسی کلمه precedently

: معنی precedently به فارسی

به صورت پیشینی، به طور اشاره به زمان قبل.