معنی فارسی precessions
C2تغییر موقعیت ستارگان یا نقاط خاص در آسمان به دلیل حرکت پیشایشی.
Changes in the position of stars or celestial coordinates due to precessional motion.
- NOUN
example
معنی(example):
نجومدانان باستانی پیشایندهای اعتدالها را یادداشت کردند.
مثال:
The precessions of the equinoxes were noted by ancient astronomers.
معنی(example):
مطالعه پیشایندها میتواند به ما در درک الگوهای آب و هوای بلندمدت کمک کند.
مثال:
Studying the precessions can help us understand long-term climate patterns.
معنی فارسی کلمه precessions
:
تغییر موقعیت ستارگان یا نقاط خاص در آسمان به دلیل حرکت پیشایشی.