معنی فارسی prechallenge

B1

چالشی که به عنوان پیش‌زمینه‌ای برای آماده‌سازی یک رویداد بزرگتر یا اصلی ایجاد می‌شود.

A challenge set before the main event to prepare participants for what is to come.

example
معنی(example):

مربی یک پیش چالش را معرفی کرد تا به تیم در آماده‌سازی کمک کند.

مثال:

The coach introduced a prechallenge to help the team prepare.

معنی(example):

پیش چالش اهمیت کار تیمی را قبل از رویداد اصلی مورد تأکید قرار داد.

مثال:

The prechallenge emphasized the importance of teamwork before the main event.

معنی فارسی کلمه prechallenge

: معنی prechallenge به فارسی

چالشی که به عنوان پیش‌زمینه‌ای برای آماده‌سازی یک رویداد بزرگتر یا اصلی ایجاد می‌شود.