معنی فارسی precoincident

B1

پیش‌تقارن به وضعیتی اشاره دارد که در آن دو یا چند رویداد به طور تصادفی هم‌زمان رخ می‌دهند.

Describing events that occur simultaneously and often by chance.

example
معنی(example):

کشف آن‌ها با یک رویداد مهم در علم پیش‌تقارن بود.

مثال:

Their discovery was precoincident with a major event in science.

معنی(example):

زمان‌بندی پیش‌تقارن برنامه‌ریزی آن‌ها اجازه راه‌اندازی موفق پروژه را فراهم کرد.

مثال:

The precoincident timing of their planning allowed for a successful project launch.

معنی فارسی کلمه precoincident

: معنی precoincident به فارسی

پیش‌تقارن به وضعیتی اشاره دارد که در آن دو یا چند رویداد به طور تصادفی هم‌زمان رخ می‌دهند.