معنی فارسی precomposition
B1پیشنویسی، مرحلهای است که در آن ایدهها قبل از نوشتن نهایی ساماندهی میشوند.
The process of organizing and structuring ideas before actual composition.
- NOUN
example
معنی(example):
مرحله پیشنویسی برای نوشتن مؤثر بسیار مهم است.
مثال:
The precomposition phase is crucial for effective writing.
معنی(example):
در طول پیشنویسی، ایدهها میتوانند به وضوح سازماندهی شوند.
مثال:
During precomposition, ideas can be organized clearly.
معنی فارسی کلمه precomposition
:
پیشنویسی، مرحلهای است که در آن ایدهها قبل از نوشتن نهایی ساماندهی میشوند.