معنی فارسی preconstituting

B1

پیش‌تاسیس کردن به معنای ایجاد یا شکل دادن چیزی قبل از وقوع آن

The act of establishing or creating something in advance.

example
معنی(example):

آنها در حال پیش‌تاسیس یک سیستم جدید برای بهبود کارایی هستند.

مثال:

They are preconstituting a new system for better efficiency.

معنی(example):

تیم در حال پیش‌تاسیس عناصر مختلف برای اطمینان از موفقیت است.

مثال:

The team is preconstituting various elements to ensure success.

معنی فارسی کلمه preconstituting

: معنی preconstituting به فارسی

پیش‌تاسیس کردن به معنای ایجاد یا شکل دادن چیزی قبل از وقوع آن