معنی فارسی preconstitute
B1پیشتاسیس، به معنی ایجاد یا شکلگیری چیزی قبل از اینکه به طور رسمی آغاز شود
To establish or set up something in advance.
- VERB
example
معنی(example):
سازمان قصد دارد چارچوب های خود را قبل از شروع پروژه پیشتاسیس کند.
مثال:
The organization aims to preconstitute its frameworks before the project starts.
معنی(example):
آنها کمیته ای را برای رسیدگی به مسائل از قبل پیشتاسیس خواهند کرد.
مثال:
They will preconstitute a committee to address the issues in advance.
معنی فارسی کلمه preconstitute
:
پیشتاسیس، به معنی ایجاد یا شکلگیری چیزی قبل از اینکه به طور رسمی آغاز شود