معنی فارسی preconstituted
B1پیشتاسیس شده، به معنای چیزی که از قبل ایجاد و آماده شده باشد
Something that has been established or set up beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چارچوب پیشتاسیس شده امکان پیادهسازی سریعتر را فراهم میکند.
مثال:
The preconstituted framework allows for quicker implementation.
معنی(example):
او یک طرح پیشتاسیس شده را ارائه داد که تمام نیازها را برآورده میکرد.
مثال:
She presented a preconstituted plan that met all requirements.
معنی فارسی کلمه preconstituted
:
پیشتاسیس شده، به معنای چیزی که از قبل ایجاد و آماده شده باشد