معنی فارسی preconsumption

B1

عملیه‌ ای که در آن مواد یا محصولات قبل از استفاده نهایی آماده‌سازی می‌شوند.

The process of consuming or preparing something in advance.

example
معنی(example):

پیش‌خوردن در صنعت غذا بسیار ضروری است.

مثال:

Preconsumption is essential in the food industry.

معنی(example):

ما الگوهای پیش‌خور کردن را در مطالعات رفتاری تجزیه و تحلیل می‌کنیم.

مثال:

We analyze preconsumption patterns in behavior studies.

معنی فارسی کلمه preconsumption

: معنی preconsumption به فارسی

عملیه‌ ای که در آن مواد یا محصولات قبل از استفاده نهایی آماده‌سازی می‌شوند.