معنی فارسی predine
B1قبل از شام خوردن، برای آماده شدن برای یک رویداد یا مهمانی.
To have a meal before a specified time or event, often related to a gathering.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند قبل از رویداد بزرگ شام بخورند.
مثال:
They decided to predine before the big event.
معنی(example):
همیشه سعی کنید قبل از شرکت در مهمانی شام بخورید.
مثال:
Always try to predine when attending a party.
معنی فارسی کلمه predine
:
قبل از شام خوردن، برای آماده شدن برای یک رویداد یا مهمانی.