معنی فارسی predining

B1

پیش‌طی کردن، عمل تعیین یا آماده کردن برای شام قبل از زمان معین.

The act of planning or arranging a meal prior to a scheduled event or time.

example
معنی(example):

کاهش زمان انتظار در رستوران‌ها به وسیله پیش‌طی کردن شام یک راه خوب است.

مثال:

Predining is a good way to avoid long waits at restaurants.

معنی(example):

آنها از پیش‌طی کردن شام به عنوان روشی برای برنامه‌ریزی مؤثر حمایت می‌کنند.

مثال:

They advocate for predining as a means of efficient planning.

معنی فارسی کلمه predining

: معنی predining به فارسی

پیش‌طی کردن، عمل تعیین یا آماده کردن برای شام قبل از زمان معین.