معنی فارسی predischarge

B1

فرایندی که در آن قبل از ترخیص بیمار از بیمارستان، اقداماتی انجام می‌شود.

The process or activities that occur before a patient is discharged from a hospital.

example
معنی(example):

پزشک رویه‌های پیش از ترخیص را به بیمار توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the predischarge procedures to the patient.

معنی(example):

بیماران باید در مرحله پیش از ترخیص یک لیست بررسی را تکمیل کنند.

مثال:

Patients must complete a checklist during their predischarge phase.

معنی فارسی کلمه predischarge

: معنی predischarge به فارسی

فرایندی که در آن قبل از ترخیص بیمار از بیمارستان، اقداماتی انجام می‌شود.