معنی فارسی predisordered

B1

اختلال پیشینی، به حالتی اشاره دارد که یک فرد یا سیستم مستعد به بروز اختلالات بیشتری است.

Having a tendency or predisposition to a disorder.

example
معنی(example):

او به خاطر ژنتیکش احساس اختلال پیشینی می‌کرد.

مثال:

She felt predisordered by her genetics.

معنی(example):

برخی از ویژگی‌های اختلال پیشینی می‌توانند با درمان مدیریت شوند.

مثال:

Certain predisordered traits can be managed with therapy.

معنی فارسی کلمه predisordered

: معنی predisordered به فارسی

اختلال پیشینی، به حالتی اشاره دارد که یک فرد یا سیستم مستعد به بروز اختلالات بیشتری است.