معنی فارسی predisorder
B1اختلال پیشینی، وضعیت یا شرایطی که قبل از بروز یک اختلال اصلی وجود دارد و ممکن است تأثیرگذار باشد.
A condition existing before the onset of another disorder.
- NOUN
example
معنی(example):
اختلال پیشینی میتواند به مسائل سلامتی مختلفی منجر شود.
مثال:
The predisorder can lead to various health issues.
معنی(example):
شناسایی اختلال پیشینی در اوایل میتواند به مدیریت بهتر آن کمک کند.
مثال:
Recognizing the predisorder early can help in managing it better.
معنی فارسی کلمه predisorder
:
اختلال پیشینی، وضعیت یا شرایطی که قبل از بروز یک اختلال اصلی وجود دارد و ممکن است تأثیرگذار باشد.