معنی فارسی predisponency
C1تمایل، به معنای وفور یا استعداد در معرض قرار گرفتن به یک وضعیت خاص است.
The quality of being predisposed or inclined towards certain conditions or behaviors.
- NOUN
example
معنی(example):
او به برخی شرایط سلامتی تمایل دارد.
مثال:
She has predisponency to certain health conditions.
معنی(example):
تمایلها میتوانند بر نحوهٔ پاسخ افراد به درمان تأثیر بگذارند.
مثال:
Predisponency can affect how individuals respond to treatment.
معنی فارسی کلمه predisponency
:
تمایل، به معنای وفور یا استعداد در معرض قرار گرفتن به یک وضعیت خاص است.