معنی فارسی predisplacing
B1پیشنهاد، به معنای تعیین یا شناسایی عوامل یا شرایطی است که میتوانند تأثیرگذار باشند.
The act of setting in advance or anticipating factors that could influence a situation.
- OTHER
example
معنی(example):
سیاست جدید استانداردهای قدیمی را پیشنهاد میکند.
مثال:
The new policy is predisplacing the old standards.
معنی(example):
عوامل پیشنهاد باید در مطالعات زیستمحیطی مورد توجه قرار گیرند.
مثال:
Predisplacing factors must be considered in environmental studies.
معنی فارسی کلمه predisplacing
:
پیشنهاد، به معنای تعیین یا شناسایی عوامل یا شرایطی است که میتوانند تأثیرگذار باشند.