معنی فارسی predissolved
B1پیش از حل شده، به حالتی اطلاق میشود که یک ماده پیش از استفاده به طور کامل در یک مایع حل شده است.
Referring to a substance that has been dissolved in a solution prior to use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دارو پیش از حل شده بود تا جذب بهتری داشته باشد.
مثال:
The drug was predissolved for better absorption.
معنی(example):
با استفاده از ذرات پیش از حل شده، واکنش سریعتر بود.
مثال:
By using predissolved particles, the reaction was faster.
معنی فارسی کلمه predissolved
:
پیش از حل شده، به حالتی اطلاق میشود که یک ماده پیش از استفاده به طور کامل در یک مایع حل شده است.