معنی فارسی predissuade
B1پیش از بازداشتن، به عمل تلاش برای جلوگیری از انجام یک اقدام خاص اشاره دارد.
To persuade someone not to take a particular action before they take it.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد او را از تصمیمگیری شتابزده بازدارد.
مثال:
He tried to predissuade her from making a hasty decision.
معنی(example):
دوستت را پیش از عمل کردن دوباره فکر کردن را توصیه کن.
مثال:
Predissuade your friend to think again before acting.
معنی فارسی کلمه predissuade
:
پیش از بازداشتن، به عمل تلاش برای جلوگیری از انجام یک اقدام خاص اشاره دارد.