معنی فارسی predissuaded

B1

پیش از بازداشتن، حالتی است که کسی تحت تاثیر مشاوره قرار می‌گیرد و اقدام خاصی را انجام نمی‌دهد.

Referring to a state where someone has been deterred from taking a specific action based on prior advice.

example
معنی(example):

او پس از شنیدن مشاوره او احساس بازداشتی کرد.

مثال:

She felt predissuaded after hearing his advice.

معنی(example):

او از پیگیری شغل رویایی‌اش بازداشته شده بود.

مثال:

He had been predissuaded from pursuing his dream job.

معنی فارسی کلمه predissuaded

: معنی predissuaded به فارسی

پیش از بازداشتن، حالتی است که کسی تحت تاثیر مشاوره قرار می‌گیرد و اقدام خاصی را انجام نمی‌دهد.