معنی فارسی predistinct

B1

پیش‌تمییز یا مشخص کردن تفاوت‌ها یا خصوصیات قابل توجه.

To make distinctions in advance or to identify differences clearly.

example
معنی(example):

این تحقیق هدفش این است که خصوصیات گونه‌ها را پیش‌تمییز دهد.

مثال:

The research aims to predistinct the characteristics of the species.

معنی(example):

ما باید متغیرها را پیش‌تمییز کنیم تا نتایج دقیق‌تری بگیریم.

مثال:

We need to predistinct the variables to get accurate results.

معنی فارسی کلمه predistinct

: معنی predistinct به فارسی

پیش‌تمییز یا مشخص کردن تفاوت‌ها یا خصوصیات قابل توجه.