معنی فارسی preengaged

B1

درگیر شدن یا مشغول بودن با موضوعی قبل از زمان یا قرار مشخص.

Having engaged in a discussion or plan prior to the scheduled time.

example
معنی(example):

او برای بحث در مورد جزئیات پروژه از قبل درگیر شده بود.

مثال:

She was preengaged to discuss the project details.

معنی(example):

جلسه‌ی قبلی باعث آماده‌سازی بهتر شد.

مثال:

The preengaged meeting allowed for better preparation.

معنی فارسی کلمه preengaged

: معنی preengaged به فارسی

درگیر شدن یا مشغول بودن با موضوعی قبل از زمان یا قرار مشخص.