معنی فارسی preenforcing

B1

اعمال یا اعمال یک قاعده یا قانون پیش از موعد، تا از درک بهتر یا رعایت آن اطمینان حاصل شود.

The action of enforcing rules or regulations before their official implementation.

example
معنی(example):

آن‌ها قواعد را قبل از سال تحصیلی جدید اعمال می‌کنند.

مثال:

They are preenforcing rules before the new school year.

معنی(example):

اعمال پیش از موعد دستورالعمل‌ها به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا انتظارات را درک کنند.

مثال:

Preenforcing guidelines helps students understand expectations.

معنی فارسی کلمه preenforcing

: معنی preenforcing به فارسی

اعمال یا اعمال یک قاعده یا قانون پیش از موعد، تا از درک بهتر یا رعایت آن اطمینان حاصل شود.