معنی فارسی prefamiliarity
B1پیشآشنایی، شناخت قبلی از فرد، مکان یا موضوعی خاص است که باعث تسهیل در تعاملات میشود.
The state of being familiar or having previous knowledge of something.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشآشنا بودن با نرمافزار، آموزش را آسانتر کرد.
مثال:
Prefamiliarity with the software made the training easier.
معنی(example):
پیشآشنایی او با مطالب به او کمک کرد تا با اطمینان به سوالات پاسخ دهد.
مثال:
Her prefamiliarity with the material helped her answer questions confidently.
معنی فارسی کلمه prefamiliarity
:
پیشآشنایی، شناخت قبلی از فرد، مکان یا موضوعی خاص است که باعث تسهیل در تعاملات میشود.