معنی فارسی preferredly
B1به شکلی رفتار کردن که اولویت با انتخابهای خاص باشد.
In a manner that indicates preference or a chosen course of action.
- ADVERB
example
معنی(example):
من ترجیحاً انتخاب میکنم که قبل از خواب مطالعه کنم.
مثال:
I preferredly choose to read before sleeping.
معنی(example):
او ترجیحاً در فعالیتهایی که برایش جالب است، شرکت میکند.
مثال:
He preferredly engages in activities that interest him.
معنی فارسی کلمه preferredly
:
به شکلی رفتار کردن که اولویت با انتخابهای خاص باشد.