معنی فارسی prefigurative

B2

پیش‌گویی، به صفتی اطلاق می‌شود که نشانه ها و تصورات را در مورد آینده بیان می‌کند.

Descriptive of something that foreshadows or anticipates future events.

example
معنی(example):

هنر پیش‌گویی او معمولاً به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی می‌پردازد.

مثال:

Her prefigurative art often challenges societal norms.

معنی(example):

جنبه‌های پیش‌گویی پروژه الهام‌بخش بسیاری بود.

مثال:

The prefigurative aspects of the project inspired many.

معنی فارسی کلمه prefigurative

: معنی prefigurative به فارسی

پیش‌گویی، به صفتی اطلاق می‌شود که نشانه ها و تصورات را در مورد آینده بیان می‌کند.