معنی فارسی prefulgent
B1درخشان و تابان به صورت پیشاپیش.
Shining brightly beforehand; radiant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نور پیشاپیش درخشان مسیر را روشن کرد.
مثال:
The prefulgent light illuminated the path ahead.
معنی(example):
ایدههای پیشاپیش درخشان او توجه همه را جلب کرد.
مثال:
His prefulgent ideas captured everyone's attention.
معنی فارسی کلمه prefulgent
:
درخشان و تابان به صورت پیشاپیش.