معنی فارسی pregnance

B1

وضعیتی که در آن زن باردار است.

The condition of being pregnant.

example
معنی(example):

پرگنانس به وضعیت باردار بودن اشاره دارد.

مثال:

Pregnance refers to the state of being pregnant.

معنی(example):

او با اولین فرزندش تجربه‌ای شگفت‌انگیز از پرگنانس داشت.

مثال:

She experienced a wonderful pregnance with her first child.

معنی فارسی کلمه pregnance

: معنی pregnance به فارسی

وضعیتی که در آن زن باردار است.