معنی فارسی preliminary
B2 /pɹɪˈlɪmɪnɛɹi/مقدماتی به معنی اولیه و مقدماتی، به اقداماتی گفته می‌شود که قبل از انجام کار اصلی صورت می‌گیرد.
Something that comes before and sets the stage for the main action or process.
- noun
- adjective
A preparation for a main matter; an introduction.
Any of a series of sports events that determine the finalists
A relatively minor contest that precedes a major one, especially in boxing
In preparation for the main matter; initial, introductory, preparatory.
These are just the preliminary results.
نتایج مقدماتی مطالعه امیدوارکننده بودند.
The preliminary results of the study were encouraging.
او قبل از شروع پروژه یک قدم مقدماتی برداشت.
He took a preliminary step before starting the project.
معنی فارسی کلمه preliminary
:
مقدماتی به معنی اولیه و مقدماتی، به اقداماتی گفته می‌شود که قبل از انجام کار اصلی صورت می‌گیرد.
