معنی فارسی prematuration

B1

به معنی رسیدن به مرحله‌ای قبل از موعد مقرر، به ویژه در زمینه‌های پزشکی.

The act or process of maturing prematurely.

example
معنی(example):

پزشک خطرات پیش‌رسیدگی در نوزادان را توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the risks of prematuration in infants.

معنی(example):

پیش‌رسیدگی می‌تواند به مشکلات بهداشتی مختلفی منجر شود.

مثال:

Prematuration can lead to various health issues.

معنی فارسی کلمه prematuration

: معنی prematuration به فارسی

به معنی رسیدن به مرحله‌ای قبل از موعد مقرر، به ویژه در زمینه‌های پزشکی.