معنی فارسی prematureness

B1

زودرس بودن به معنای رسیدن به مرحله‌ای قبل از زمان طبیعی یا معمول.

The quality or condition of being premature.

example
معنی(example):

زودرس بودن میوه نشان می‌داد که خیلی زود برداشت شده است.

مثال:

The prematureness of the fruit indicated it was harvested too early.

معنی(example):

باید در مورد زودرس بودن برنامه‌ها محتاط باشیم.

مثال:

We should be cautious about the prematureness of the plans.

معنی فارسی کلمه prematureness

: معنی prematureness به فارسی

زودرس بودن به معنای رسیدن به مرحله‌ای قبل از زمان طبیعی یا معمول.