معنی فارسی premonetary
B1زمانی که هنوز سیستم مالی یا پولی وجود نداشت و مبادلات به شیوههای دیگر انجام میشد.
Relating to a time before the use of money in transactions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عصر پیش از پول تجارت عمدتاً از طریق بارتر انجام میشد.
مثال:
The premonetary era saw trade mainly using barter.
معنی(example):
درک سیستمهای پیش از پول میتواند بینشهایی را در مورد اقتصادهای اولیه ارائه دهد.
مثال:
Understanding premonetary systems can provide insights into early economies.
معنی فارسی کلمه premonetary
:
زمانی که هنوز سیستم مالی یا پولی وجود نداشت و مبادلات به شیوههای دیگر انجام میشد.