معنی فارسی prenumber

B1

شماره‌گذاری پیش از موعد، فرایند تنظیم شماره‌ها برای ترتیب‌دهی به اشیاء یا مدارک.

The act of numbering something in advance.

example
معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که بلیط‌ها برای رویداد شماره‌گذاری شده‌اند.

مثال:

Make sure to prenumber the tickets for the event.

معنی(example):

شماره‌گذاری قبل از زمان می‌تواند از تقلب در درب جلوگیری کند.

مثال:

Prenumbering can help prevent fraud at the door.

معنی فارسی کلمه prenumber

: معنی prenumber به فارسی

شماره‌گذاری پیش از موعد، فرایند تنظیم شماره‌ها برای ترتیب‌دهی به اشیاء یا مدارک.