معنی فارسی prenumbering
B1فرایند شمارهگذاری به منظور تنظیم بهتر سیستم یا فرآیندها.
The process of numbering items before they are used.
- OTHER
example
معنی(example):
شمارهگذاری پیش از موعد فرمها پردازش را آسانتر میکند.
مثال:
Prenumbering forms makes processing easier.
معنی(example):
او پیشنهاد کرد که فاکتورها پیش شمارهگذاری شوند تا سازماندهی بهبود یابد.
مثال:
He suggested prenumbering the invoices to improve organization.
معنی فارسی کلمه prenumbering
:
فرایند شمارهگذاری به منظور تنظیم بهتر سیستم یا فرآیندها.