معنی فارسی preoperate
B1عملیات یا اقداماتی که باید قبل از شروع یک فعالیت انجام شود.
To perform actions or checks on equipment prior to its official use or operation.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید ماشینآلات را قبل از شروع رویداد اصلی پیشعمل بیاوریم.
مثال:
We need to preoperate the machinery before the main event starts.
معنی(example):
پیشعمل آوردن همه تجهیزات در محل ضروری است تا همه چیز به smoothly پیش برود.
مثال:
It's essential to preoperate all equipment at the venue to ensure everything runs smoothly.
معنی فارسی کلمه preoperate
:
عملیات یا اقداماتی که باید قبل از شروع یک فعالیت انجام شود.