معنی فارسی preoutlined

B1

طرحی که از قبل طراحی شده و برای ایجاد ساختار یا جهت‌دهی به کار کمک می‌کند.

An outline that has been prepared in advance to provide structure or guidance.

example
معنی(example):

پروژه به صورت پیش‌طرح‌ریزی‌شده طراحی شده بود تا وضوح بیشتری داشته باشد.

مثال:

The project was preoutlined to ensure clarity.

معنی(example):

آنها یک برنامه پیش‌طرح‌ریزی‌شده برای ابتکار جدید ارائه دادند.

مثال:

They presented a preoutlined plan for the new initiative.

معنی فارسی کلمه preoutlined

: معنی preoutlined به فارسی

طرحی که از قبل طراحی شده و برای ایجاد ساختار یا جهت‌دهی به کار کمک می‌کند.