معنی فارسی preoutfitting

B1

فرآیند آماده‌سازی یا تجهیز لباس یا ابزار قبل از استفاده.

The process of preparing or equipping something in advance for use.

example
معنی(example):

از قبل تجهیز کردن وسایل نقلیه سفر را روان‌تر کرد.

مثال:

Preoutfitting the vehicles made the journey smoother.

معنی(example):

ما روی آماده‌سازی از قبل تمرکز کردیم تا مطمئن شویم همه چیز آماده است.

مثال:

We focused on preoutfitting to ensure everything was ready.

معنی فارسی کلمه preoutfitting

: معنی preoutfitting به فارسی

فرآیند آماده‌سازی یا تجهیز لباس یا ابزار قبل از استفاده.