معنی فارسی preponderancy
B1حالت یا ویژگی غالب بودن در یک زمینه خاص، که میتواند به یک نتیجه یا نتیجهگیری قوی اشاره کند.
The quality or state of being greater in weight, influence, or importance among compared elements.
- NOUN
example
معنی(example):
غلبه یافتهها به نتایج جدیدی منجر شد.
مثال:
The preponderancy of the findings led to new conclusions.
معنی(example):
یک غلبه واضح در دادهها وجود داشت که فرضیه را حمایت میکرد.
مثال:
There was a clear preponderancy in the data supporting the hypothesis.
معنی فارسی کلمه preponderancy
:
حالت یا ویژگی غالب بودن در یک زمینه خاص، که میتواند به یک نتیجه یا نتیجهگیری قوی اشاره کند.